دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار که در 24 هزارگزی خاور بیجار و 12 هزارگزی جنوب شوسۀ بیجار به زنجان واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 430 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، لبنیات و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالیچه بافی و راهش مالرو است ولی در تابستان از طریق تخت اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار که در 24 هزارگزی خاور بیجار و 12 هزارگزی جنوب شوسۀ بیجار به زنجان واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 430 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، لبنیات و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالیچه بافی و راهش مالرو است ولی در تابستان از طریق تخت اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
هرکاری که تمام نشده و نیمۀ آن باقی مانده باشد. (ناظم الاطباء). نیم کاره. ناقص. ناتمام. به اتمام نرسیده. - نیمه کاره گذاشتن، به پایان نرساندن و رها کردن. - نیمه کاره ماندن، ناتمام باقی ماندن. به انجام نرسیدن: بعضی سخنان به اتمام نارسانیده نیمه کاره مانده است. (رشحات علی بن حسین کاشفی)
هرکاری که تمام نشده و نیمۀ آن باقی مانده باشد. (ناظم الاطباء). نیم کاره. ناقص. ناتمام. به اتمام نرسیده. - نیمه کاره گذاشتن، به پایان نرساندن و رها کردن. - نیمه کاره ماندن، ناتمام باقی ماندن. به انجام نرسیدن: بعضی سخنان به اتمام نارسانیده نیمه کاره مانده است. (رشحات علی بن حسین کاشفی)